شیوه آموزش دین به مردم
تاریخ پخش: 28/05/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
یک
حدیثی است حتماً شنیدهاید. ما این را میخواهیم نخ نخش کنیم، برای امت
چیز قشنگی است. حدیثی که شنیدهاید این است. حدیث در کافی است، از مهمترین
کتابهای شیعه! بعد از قرآن و نهجالبلاغه و صحیفه، مهمترین کتاب ما کافی
است. قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ علیه السلام! امام صادق(علیهالسلام)
فرمود! ابو عبد الله در روایات امام صادق(علیهالسلام) است. در عزاداریها
یا اباعبدالله امام حسین(علیهالسلام) است. اگر حدیثی نوشته است، ابی عبد
الله یعنی امام صادق(علیهالسلام) است. فرمود که «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ
(صلیاللهعلیهوآله) [صلوات حضار] نَزَلَ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ» پیغمبر وارد
یک زمینی شد که کویر بود و گیاه نداشت.
1- بهرهگیری پیامبر از فرصتها برای آموزش مردم
«لا
نبات فیها» نبات نداشت. «فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ» به اصحاب فرمود: «ائْتُوا
بِحَطَبٍ» بروید و هیزم بیاورید. «فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ
بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ» زمین کویر است. هیزم در آن نیست. «مَا بِهَا مِنْ
حَطَبٍ» هیزم نیست. کویر است. «قَالَ» فرمود: «فَلْیَأْتِ کُلُّ إِنْسَانٌ
بِمَا قَدَرَ عَلَیْهِ» هر چقدر میتوانید. بروید و تاب بخورید، هر چقدر
توانستید، کم یا زیاد، جمع کنید. «فَجَاءُوا بِهِ» رفتند و هر کدام یک سیر،
دو سیر هیزم آوردند. «حَتَّى رَمَوْا بَیْنَ یَدَیْهِ» پیش پیغمبر ریختند و
گفتند: این هیزم! «بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ» روی هم ریختند. پیغمبر فرمود:
«فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَکَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ» گناهان هم
اینطوری جمع میشود. اول میگویی: من که گناهی نکردم. اما اگر دقت کنی،
همهی شما انواع گناهان را کردهاید. ولی توجه نداشتهاید. شما اول گفتید:
در این بیابان چیزی نیست. ولی وقتی دقت کردید یک چیزهایی پیدا شد.
«هَکَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ ثُمَّ قَالَ» فرمود: «إِیَّاکُمْ
وَالْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ» مراقب گناهان کوچک باشید. گناهان بزرگ
را انسان به یاد دارد. مثلاً ده میلیون از فلانی گرفته است، بیست میلیون از
فلانی خریده است. فلانی را چاقو کشیده است، فلانی را... گناهان بزرگ را به
یاد دارد. اما اگر گناهان کوچک است، ولی مثلاً یک فقیری میآید، آدم روی
فقیر تشر میزند، شب هم که میخواهد بخوابد، فکر نمیکند که گناه کرده است.
چیزی نیست. حالا من گفتم که برو تو دیگر، نمیخواهد حرف بزنی! خفه شو!
ممکن است یک کلمهای گفته باشی، پیش خودت چاقو کشی نیست. کشت و کشتار نیست،
اما به یک مسلمانی و یک انسانی گفتهای خفه شو! این رقمی گناهان جمع
میشود. : «إِیَّاکُمْ وَالْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوب فَإِنَّ لِکلِّ
شیْءٍ طَالِباً أَلَا و َإِنَّ طَالِب َهَا یَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ
آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ» (اصول کافی،
ج3، ص394، روایة3)
این حدیث ساده است. من هم از بچگی با کم و زیادش این
حدیث را شنیدهایم. شاید کسی نباشد یا کم کسی باشد که این حدیث را نشنیده
باشد. پیغمبر در زمینی و بیابان و کویری که گیاه نبود، به اصحابش فرمود:
بروید هیزم جمع کنید، گفتند: اینجا کویر است، فرمود: بروید و دقت کنید. دقت
کردند و هر کدام یک مقداری آوردند و روی هم ریختند و یک انبوه هیزم شد. از
این حدیث نکاتی درمیآید که برای دانشگاه و برای آموزش و پرورش و برای همه
مفید است.
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید