بهرهگیری از فضای مجازی در تبلیغ دین(1)
تاریخ پخش: 26/01/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
امروز
این فضای مجازی، شبکهها، ماهوارهها، سایتها، اینترنت، یک راه جدیدی است
که... با علم هم که نمیشود مخالفت کرد. تکنولوژی است. امام وقتی از پاریس
به بهشت زهرا آمدند. فرمود که ما با سینما مخالف نیستیم، با فیلم بد مخالف
هستیم. سینما یک تکنولوژی است و نمیشود با آن مخالفت کرد. مثل اینکه آدم
با تلفن، با موبایل، با برق، با هواپیما، مخالفت کند. مگر میشود مخالفت
کرد؟ این رشد انسان است. منتها باید سعی کنیم که این فضای مجازی را هم
تعریف کنیم، یک خورده بهتر بشناسیم. خواص که میدانند. دانشجوها و اساتید و
صدا و سیما و جمع زیادی میدانند. یک مقدار توضیح بدهیم که مسؤولیتمان در
این فضا چیست؟ بالاخره مشتری خودش را دارد. ما همین درسهایی از قرآن که
شبهای جمعه پخش میشود، با استفاده از فضای مجازی دهها هزار نفر مخاطب
داریم که اینها از طریق اینترنت به ما متصل میشوند.
1- دعوت جوانان به دین از طریق فضای مجازی
قرآن
یک آیه دارد که میگوید: اگر یوسف را میخواهید از یک در وارد نشوید. «لَا
تَدْخُلُوا مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ»
(یوسف/67) حضرت یعقوب به بچههایش گفت اگر در شهر میروید، از یک در وارد
نشوید. یعنی برای پیدا کردن یک یوسف میگوید از چند در وارد شوید. حالا ما
اگر یوسفهای خیابان و بازار را خواسته باشیم، تمام جوانهای ما یوسف ما
هستند. ما اگر خواسته باشیم اینها را داشته باشیم، نمیشود از یک راه وارد
شد. از تمام امکانات باید ما استفاده کنیم.
قرآن به رزمندهها میگوید
که «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ» (انفال/60) در
مقابل دشمن هر چه میتوانید آماده باش باشید. خوب الان اگر دشمن از فضای
مجازی استفاده میکند، ما هم باید از فضای مجازی استفاده کنیم. یک دیوار در
خیابان است اگر هر کسی میتواند بیاید و اعلامیهاش را بچسباند. خوب اگر
امت حزب الله، اساتید دانشگاه، علماء، تمام شبهات را میتوانند جواب دهند.
کسی حق ندارد بگوید که نه من فقط میروم منبر و چهار نفر مذهبی که مسجد
میآیند، من برای آنها حرف میزنم. نمیشود این حرف را زد. جوانها از
راههای دیگر تغذیه میشوند. بر هر عالمی، بر هر دانشمندی لازم است، البته
کارهایی هم شده است. بخشی از این کارها هم شده است. هم دولت میکند، هم
حوزه دارد، هم دانشگاه دارد. شبهاتی را جواب میدهند، ولی این کار باید به
صورت جدی دنبال شود. کشوری که این همه اسلام شناس در آن است، دیگر نباید یک
کسی از آن طرف آب برای ما شبهه پراکنی کند، و بچهمان را در آستین ما گول
بزند. مگر ما مردهایم که نتوانیم جواب بدهیم. چه شبههای است که نمیشود
جواب داد؟
بیش از هزار سال پیش، یک کسی آمد نزد سید مرتضی علم الهدی از
شاگردان شیخ مفید بود، بیش از هزار سال پیش! گفت: آقا یک انسان را کسی
بکشد، دیهاش چقدر است؟ هزار مثقال طلا! عضوهایی که دو تایی هستند، هزار
مثقال طلا، یکی از آنها پانصدهزار مثقال طلا! مثلاً دو چشم هزار مثقال، یک
چشم پانصد مثقال طلا! دو تا گوش هزار، یک گوش پانصد! گفت: آقا یک دست را
اگر کسی قطع کند، جریمهاش چقدر است؟ یک دست چقدر شد؟ پانصد مثقال طلا!
همین دستی که قیمتش این است که اگر قطع شود، پانصد مثقال طلا باید به عنوان
خونبها دیه داد، جریمه داد، پانصد مثقال طلا! هر مثقال طلا الان چند است،
نمیدانم. اگر حالا چهارصد هزار تومان باشد، پانصد تا چهارصد هزار تومان!
نمیدانم چقدر میشود. آن وقت حالا همین دست، اگر یک چهارم یک مثقال دزدی
کند، دست را قطع میکنند. به سید مرتضی گفت این چه دینی است؟ که خود دست،
پانصد مثقال طلا میارزد، ولی به خاطر اینکه یک ربع سکه مثلاً دزدیده است،
چهار انگشتش را قطع میکنند. یعنی اسلام چرا اجازه میدهد، که یک چیزی که
قیمتش پانصد مثقال طلا است، به خاطر یک چهارم، بیست و پنج درصد مثقال، یک
چهارم یک مثقال... جوابش چیست؟ سید مرتضی گفت که آن وقتی دست قیمت دارد که
امین است. وقتی دست دزد شد، خیانت نرخ را پایین میآورد. امانت نرخ را بالا
میبرد. این جوابش است. تمام شد و رفت.
یا مثلاً میگوید که چه کسی است
که در عمرش دزدی نکرده است. بالاخره بچه، جوانی، شوخی، جدی، یک چیزی کش
رفت است، حالا از یک پاشنهکش و انگشتر گرفته تا سکه و نیم سکه و فرش بلند
کرده است. چرا مثلاً چهار انگشتش را قطع میکنید، و تا آخر عمر این پهلوی
زن و بچه و فامیلش بیآبرو میشود؟ چرا اسلام اجازه میدهد یک کسی از حیثیت
بیافتد، به خاطر مثلاً یک قالیچه؟ خوب این را جوان فکر میکند و میبیند،
راست میگوید. بله اسلام قوانین تلخ و خشنی دارد. قوانین اسلام با رأفت و
مدنیت و حقوق بشر، نمیسازد. شد؟ خیلی جوابش آسان است. اسلام نگفته است که
هر کس دزدی کرد دستش را قطع کنید. بیست و شش شرط دارد. در دو میلیون دزد
شاید یک نفرش هم دستش قطع نشود. بله دزد هست. میگیرند، زندان میاندازند.
اگر کارمند اداره هست، اخراجش میکنند. همهی قوانین و توبیخات سر جایش
است، اما دستش را قطع نمیکنند. برای دست قطع کردن ما بیست و شش شرط
میخواهیم. این را باید جواب داد. خیلی از شبهات را به راحتی میشود جواب
داد.
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید