جواب سوالات باشگاه آگاه

جواب سوالات باشگاه آگاه

جواب سوالات باشگاه آگاه
جواب سوالات باشگاه آگاه

جواب سوالات باشگاه آگاه

جواب سوالات باشگاه آگاه

درسهایی از قرآن با موضوع هنر معلم در تربیت نسل نو

 فروشگاه تی شرت محرم طرح عرشیان,فروش تی شرت محرم طرح عرشیان,فروش اینترنتی تی شرت محرم طرح عرشیان,فروش آنلاین تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید اینترنتی تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید پستی تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید ارزان تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید آنلاین تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید نقدی تی شرت محرم طرح عرشیان,خرید و فروش تی شرت محرم طرح عرشیان,فروشگاه رسمی تی شرت محرم طرح عرشیان,فروشگاه اصلی تی شرت محرم طرح عرشیان,بهترین تی شرت محرم طرح عرشیان,

هنر معلم در تربیت نسل نو


تاریخ پخش: 01/07/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بینندگان عزیز در ماه مهر، بحث پخش می‌شود. که دانشگاه‌ها و تربیت معلم‌ها و آموزش و پرورشی‌ها مشغول می‌شوند. یک معلم کار پنج مهندس را می کند. موضوع: هنر معلمی. یک ماشینی را فرض کنید. چطور این ماشین، ماشین شد؟ پنج گروه مهندس روی این کار کردند. 1- مهندسین کشف معدن، 2- مهندسین استخراج معدن. 3- مهندسین ذوب معدن 4- مهندسین قطعه سازی. 5- مهندسین اتصالات و مونتاژ.
1- کشف استعدادهای نهفته دانش‌آموزان
پنج کار شد تا این ماشین، ماشین شد. اول ماشین نبود. معدن آهن کشف شد. توسط یک گروه استخراج شد. توسط یک گروه دیگر ذوب شد. قطعه‌سازی شد. یک معلم باید پنج کار بکند. اول بچه را کشف کند. این بچه امام خمینی یا صدام می‌شود. گرایش روحی‌اش، ذوقیاتش، چون اگر کشف نکند، گاهی وقت‌ها هم یک چیزی می‌خواند ولی راه دستش نیست. امام سجاد می‌گوید: خدایا عمر مرا یکجایی قرار بده، که به درد من بخورد. این طرف این کاره نیست. وقتی طرف این کاره نیست، شما هرچه هم وادار کنی با زور است. می‌شود داغش کرد ولی هیچوقت پخته نمی‌شود. فرق بین داغ و پخته را می‌دانید. هر داغی سرد می‌شود، این یک قانون است. ولی هیچ پخته‌ای، خام نمی‌شود. اگر هم می‌خواهیم بچه را طلبه کنیم باید به درس‌های حوزه علاقه داشته باشد. با زور نمی‌شود. بخواند هم فرار می‌کند. همه درسها همینطور است. این را کشف کنیم، این کاره هست یا این کاره نیست.
اخیراً حوزه علمیه کسانی که می‌خواهند طلبه شوند، اول یک حوزه موقت برایشان، یک ماه، دو ماه کمتر و بیشتر می‌گذارند. بعد در این یکی دو ماه ببینند قصه چطور است. قرآن هم راجع به همه اینها دارد. راجع به کشف، در قرآن آیاتی داریم که می‌گوید: بشر خودت را کشف کن. می‌دانی که هستی؟ تو برای خوراک و پوشاک و مسکن نیستی. خانه و ماشین و تلفن نیستی. استخدام رسمی و حقوق بازنشستگی نیستی. تو خلیفه خدا هستی. هرجا ایستادم کمک کنید... «ِ إِنِّی جاعِلٌ‏ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَة» (بقره/30) خلیفه خدا هستی. «وَ نَفَخْتُ‏ فِیهِ مِنْ رُوحِی‏» (حجر/29) روح خدا در تو است، خودت را کشف کن. تو جانشین خدا هستی. روح خدا در تو است. «سَخَّرَ لَکُمْ‏» (جاثیه/13)، «مَتاعاً لَکُم‏» (مائده/96) «خَلَقَ‏ لَکُم‏» (بقره/29) ابر و باد و مه و خورشید برای توست. تو برای هدف بزرگی آفریده شدی. بدان ارزش تو چیست؟ امیرالمؤمنین فرمود: «ثمنک الجنه» بشر ارزش تو بهشت است. کمتر از بهشت خودت را نفروش.آیاتی برای استخراج داریم. آن را دیگر حفظ هستید. نصفش را من می‌گویم و نصفش را شما بگویید. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

درسهایی از قرآن با موضوع قرآن، شفای بیماری های ظاهری و باطنی(2)



قرآن، شفای بیماری های ظاهری و باطنی(2)
تاریخ پخش: 24/04/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث ما درباره‌ی این بود که قرآن که می‌گوید شفا هستم، چیست؟ قرآن می‌فرماید: قرآن «وَ نُنَزِّلُ» قاری: «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ،  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏، وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» (اسراء/82) قرآن می‌گوید: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ» خوب قرآن شفاست یعنی چه؟‌ گفتیم شفای از بیماری‌های روحی است. بیماری‌های روحی را می گفتیم. تکبر را گفتیم، حسد را گفتیم، امشب غرور را می‌خواهیم بگوییم. کلمه‌ی غرور به معنای فریب است و ده بار در قرآن آمده است. هم غرر آمده، هم غرور آمده، فریب‌دهنده و این یک... انسان مغرور می‌شود. باد او را می‌گیرد. فکر می‌کند که کسی است. حالا یا معتکف شده است. یا پولی به یک کسی وام داده است. یک خدمتی کرده است. نمره خوبی آورده است. مدرکی گرفته است. مدالی گرفته است. حالا به هر دلیلی فکر می‌کند که حالا این یک موجود ممتازی است. «وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‏ شَیْ‏ء» قاری: «وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‏ شَیْ‏ء» (مجادله/18) این آیه‌ی قرآن است. یعنی فکر می‌کند که یک کسی است. 
برای دیدن ادامه مطلب قرآن، شفای بیماری های ظاهری و باطنی(2) اینجا را کلیک کنید

قرآن، شفای بیماری های ظاهری و باطنی(1) 17/04/95

قرآن،  شفای بیماری های ظاهری و باطنی(1)
تاریخ پخش:17/04/95
 بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
اللهم صل علی محمد و آل محمد...
بحث امشب ادامه بحث قبل بود که قرآن شفاست یعنی چه؟ چون قرآن می‌گوید: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً» (اسراء/82) قرآن می‌گوید: من شفا هستم. این شفا یعنی چه؟ یعنی اگر کسی گوشش درد می‌کند، قرآن بخواند خوب می‌شود. ما منکر این نیستیم که گاهی سوره حمد خوانده شده و هم حدیث داریم و هم تجربه داریم. اما قرآن که می‌گوید: من شفا هستم، حدیث داریم شفای از بیماری‌های روحی است.
1- راه درمان بیماری تکبّر
یکی از بیماری‌های روحی تکبر است. چطور قرآن شفاست؟ قرآن اول می‌گوید: ببین تو هیچی بودی. «وَ لَمْ‏ یَکُ‏ شَیْئا» (مریم/67) یک آیه دیگر می‌گوید: می‌دانی حالا یک چیزی هم که شدی، قابل گفتن نبودی. «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً» (دهر/ 1) اول می‌گویم: هیچی هستی، بعد می‌گویم: ارزشی ندارد. هستی ولی کم ارزش هستی. بعد می‌گوید: می‌دانی حالا هم که مذکور شدی، به پستی اسم تو را می‌برند. «ماءٍ مَهِینٍ‏» (سجده/8)  مهین در عربی، مهین فارسی یعنی ماه! اسم دختر را مهین می‌گذارند، یعنی مثل ماه است. مهین یعنی مثل ماه هستی که اسم دختر را می‌گذارند. مهین عربی به معنی اهانت است، یعنی پست.پس مرحله اول «وَ لَمْ‏ یَکُ‏ شَیْئا» هیچی، هیچی، هیچی! مرحله دوم که چیزی شدی، «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً» قابل ذکر نبوده است. مرحله سوم، وقتی هم قابل ذکر شدی به زشتی اسمت برده شد. «ماءٍ مَهِینٍ‏» بعد آیه دیگر داریم، «خَلَقَکُمْ مِنْ‏ تُراب‏» (روم/20) از خاک بودی. الآن من و شما که اینجا نشستیم، از خاک هستیم. چرا؟ چون من و شما از نطفه پدر و مادر هستیم، نطفه پدر و مادر از غذای پدر و مادر که خوردند، غذای پدر و مادر از همین مواد زمینی است. یعنی ذرات خاک برنج و سیب زمینی و سبزی و کاهو و عدس و ماش و نخود و لپه شد، همین ذرات خاک، غذا شد و غذا نطفه شد و ما هم از آن نطفه هستیم. یعنی از خاک هستیم. 

برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید 


راه درمان بیماری تکبّر، قرآن، شفای بیماری های ظاهری، قرآن، شفای بیماری های باطنی، راه درمان مشکلات خانوادگی، برتری طلبی، عامل بروز طلاق، عامل بروز طلاق و جدایی، مذمت احترام از روی ترس، شیوه درست معاشرت خانوادگی درقرآن، شیوه درست معاشرت خانوادگی، 

درسهایی از قرآن با موضوع موانع اخلاص 03/04/95

 

موانع اخلاص
تاریخ پخش: 03/04/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
 یک چند شبی است در این چند جلسه راجع به اخلاص صحبت می‌کنیم. چون کار را که همه دنیا می‌جنبند. می‌دوند، می‌روند، می‌آیند، جلسه می‌گیرند. می‌خرند، می‌فروشند و ازدواج می‌کنند. جنب و جوش‌ها در همه کره زمین هست. کاغذ که کاغذ است. بحث ما بحث اسکناس است به خاطر این نخی که درونش است. اسکناس یک نخی دارد که آن نخ به اسکناس ارزش می‌دهد. جنب و جوش‌ها هست. این جنب و جوش ما باید قربة الی الله باشد، برای خدا باشد تا این اعتبار داشته باشد. سه جلسه صحبت کردیم، گاهی وقت‌ها هم موانع اخلاص را می‌گوییم.
1- حبّ و بغض بی‌جا، عامل دوری از اخلاص
چون آدم گاهی کینه دارد، از کسی بدش می‌آید. پا روی حق می‌گذارد و کاری به خدا ندارد. پا روی حق می‌گذارد به خاطر اینکه بدش آمده است. یا خودبین است به خاطر حفظ خودش، یک چیزهایی برایش اصل است. آن چیزهایی که برایش اصل است، نمی‌گذارد این برای خدا فکر کند. به چیزی که خودش می‌خواهد را فکر می‌کند. مثلاً اصالت العنوان، اصل برایش این است که مثلاً چطور صدایش زدند. به او دکتر گفتند یا نگفتند؟ به او آیت الله گفتند یا نگفتند؟ اسمش را نوشتند یا ننوشتند؟ خیلی اگر کسی به یک چیزی توجه داشته باشد، کجامن مطرح شدم؟ برای من چه گفتند؟ جایگاه من چیست؟ اگر توجه به عنوان داشته باشد، دیگر نمی‌تواند خدا باشد.
دو جا دعوتش می‌کنند، یک جای گمنام و یک جای رسمی. این کاری ندارد کجا مفیدتر است. کجا نیاز بیشتر است؟ می‌گوید: کجا عنوان من مهم است؟ کجا مثلاً مرکز استان باشد. این شهر یا آن شهر؟ چون بچه این شهر است، می‌گوید: این شهر مرکز استان باشد. حالا واقعاً این شهر جمعیتش بیشتر است. فرودگاهش، قطارش، دانشگاهش، حوزه‌اش، می‌گوید: نه، چون من متولد این شهر هستم یک کاری کنید اینجا مرکز استان باشد. اگر کسی دنبال عنوان باشد این توجه به عنوان دیگر نمی‌گذارد آدم برای خدا فکر کند. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

تشبیه همسر به لباس در قرآن 20/03/95

 

 تشبیه همسر به لباس در قرآن
تاریخ پخش: 20/03/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
ماه رمضان سر سفره‌ی قرآن هستیم، دو جلسه‌ای هم راجع به قرآن صحبت کردیم،‌ حالا یک مقداری، یک ذره‌ای از بعضی آیات بچشیم. در قرآن راجع به مسایل خانواده خیلی آیه داریم، انتخاب همسر، مهریه، حق زن، حق شوهر، حق بچه، مسأله شیر دادن به بچه، مسأله نامگذاری، محبت به بچه، تعلیم و تربیت بچه، شغل بچه،‌ازدواج بچه،‌ حق زن بر مرد، حق مرد بر زن، خیلی آیه داریم. من یک جمله و یک آیه‌ی یک کلمه‌ای را امشب تفسیر کنم. قرآن می‌فرماید زن و شوهر برای همدیگر مثل لباس هستند. «هُنَّ لِباسٌ...» قاری: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» (بقره/187) دو کلمه است، خانم‌ها برای مردها لباس هستند، مردها برای خانم‌ها لباس هستند. تا اینجایی که بنده امروز جمع‌آوری کرده‌ام، «هُنَّ لِباسٌ لَکم» بیست و هفت نکته در این عبارت  هست. گیر من آمده است، من هم بگویم که نه فقیه هستم،‌ نه فیلسوف هستم،‌ نه عارف هستم، هیچی! یک کمی روی این آیه کار کنیم، ‌چقدر چیز گیرمان می‌آید. چه کسی می‌تواند یک کلمه بگوید، بیست و هفت رقم نکته گیر یک آدم عادی بیاید، اگر ملاها فکر کنند، چیزهای بیش‌تری گیرشان می‌آید. حالا آیه‌ی یک کلمه‌ای را که شما می‌توانید حفظ کنید. «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» امشب کار شما آسان است، فقط مرتب باید این ‌آیه را بخوانید، هر وقت نگاهت کردم، همین آیه را بخوان. شما اینقدر بخوانید که حفظ شوید. کسی هست که در همین یک دقیقه حفظ شده باشد؟ نصفش را من می‌گویم نصفش را شما بگویید. «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» زن‌ها برای شما لباس هستند،‌ شما برای زن‌ها لباس هستید. حالا بیست و هفت نکته‌اش را بگویم. بخوانید:
1-تناسب همسران در ازدواج
قاری:‌ «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» زن و شوهر لباس هستند یعنی چه؟ لباس باید در طرح و رنگ و جنس مناسب انسان باشد. یعنی اگر یک آیت الله کروات ببندد، همه به او می‌خندند. همسر باید کفو انسان باشد. متناسب با فکر و فرهنگ و شخصت انسان باشد. نه یعنی تحصیلاتشان. اخلاقشان به هم بخورد. ممکن است هر دو دکتر و فوق لیسانس باشند، ولی کفو هم نباشند. هر دو فارس باشند، عرب باشند، عجم باشند، ترک باشند، لر باشند، ترک باشند، کفو نه این معنا که همشهری و همزبانی و هم... اخلاق باید به هم بخورد.
قاری:‌ «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» لباس وسیله‌ی زینت است. همسر خوب هم زینت برای انسان است. زینت هر چیزی یک چیزی است. زینت مسجد پیشنماز خوب است. زینت اذان صوت خوب است. همینطور که لباس زینت است، همسر خوب برای همسر زینت است. یعنی همسر افتخار می‌کند که همسر من این است.
2- پوشش عیوب دیگر در طول ازدواج
قاری:‌ «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» لباس به آدم آرامش می‌دهد، همسر هم به انسان آرامش می‌دهد. قرآن یک آیه دارد که می‌فرماید: ازدواج کنید، «لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» (روم/21) «لِتَسْکُنُوا» از سکینه، سکینه یعنی آرامش، لباس به انسان آرامش می‌دهد. همسر هم همینطور است، مردهایی که همسرشان می‌میرد، واقعاً یتیم می‌شوند. زن‌هایی که همسرشان می‌میرد، واقعاً یتیم می‌شوند. آرامش است. لباس عیب آدم را می‌پوشاند.
قاری:‌ «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» زن شوهر لباس هستند. وقتی لباس عیب انسان را می‌پوشاند، زن و شوهر هم باید عیب همدیگر را بپوشانند. یک عیبی مرد دارد، نرو اینطرف و آنطرف نقل کن، یک عیبی خانم دارد، عیب خانمت را این طرف و آن طرف نگو، دیگر چه؟
قاری:‌ «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» لباس انسان را از سرما و گرما حفظ می‌کند، همسر هم کانون خانواده را حفظ می‌کند. در خانه‌هایی که مادر هست، عروس‌ها، ‌دامادها، نوه‌ها جمع می‌شوند. مادر که از دنیا می‌رود، دیگر خواهر و برادرها همدیگر را ماه به ماه و سال به سال نمی‌بینند. یعنی همسر زندگی را گرم می‌کند، همینطور که لباس انسان را گرم می‌کند، همسر زندگی را گرم می‌کند. خانه‌هایی که همسر در آن نیست، سرد هستند. یک مردی که همسر دارد، بانشاط به خانه می‌رود، یک جوانی که عزب است، در خیابان‌ها ول می‌گردد. امروز اینجا بستنی می‌خورد، فردا آنجا ساندویچ می‌خورد، با آن رفیق می‌شود. با آن می‌گردد. همینطور ول ول است. همسر آرام بخش است. می‌پوشاند، عیب را می‌پوشاند. خانه را گرم می‌کند. 
برای دیدن ادامه مطلب  تشبیه همسر به لباس در قرآن اینجا را کلیک کنید