جواب سوالات باشگاه آگاه

جواب سوالات باشگاه آگاه

جواب سوالات باشگاه آگاه
جواب سوالات باشگاه آگاه

جواب سوالات باشگاه آگاه

جواب سوالات باشگاه آگاه

راه قرآن برای حل اختلافات خانوادگی(2) 08/11/94

راه قرآن برای حل اختلافات خانوادگی(2)
تاریخ پخش: 08/11/94
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در مسایل خانواده، نظارتی دارید، درست است؟ اینطور است؟ درباره‌ی مسایل خانواده من هم فکر کردم، یک چند آیه از خانواده بیاورم. تشکیل خانواده مقدس است. اصلاً ازدواج عبادت است. اولین نقش ازدواج هم در نماز است. کسی اگر همسر نداشته باشد، یک رکعتش یک رکعت است. همین که ازدواج کرد، یک رکعتش هفتاد رکعت می‌شود. مقام زن به قدری است که در سجده خدا می‌گوید: خانم فراموش نشود. در سجده؟ کل هستی را... قرآن بخوانم. قرآن می‌گوید: هستی برای شما آفریده شده است. «خَلَقَ لَکُم سَخَّرَ لَکُم مَتَاعَاً لَکُم» کلمه‌ی «لَکُم» در قرآن زیاد است. یعنی ابر و باد و مه خورشید و فلک... می‌گوید: ‌هستی برای تو است. خوب من برای چه آفریده شده‌ام؟ هستی برای من، من برای چه کسی؟ می‌گوید: تو هم برای اینکه بنده خدا باشی. «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات/56) تو هم برای اینکه بنده خدا باشی. خوب بهترین بندگی چیست؟ می‌گویند: نماز است. در نماز بهترین جای نماز کجاست؟ می‌گویند: سجده! می‌گوید: در سجده آخر، این دعا را بگو، «و ارزق لی و لعیالی» دعای سجده است. خدایا خرجی خانواده را بده بیاید. ببینید زن را خدا کجا گذاشته است. یک بار دیگر، هستی برای بشر، بشر برای عبادت، در عبادت‌ها بهترین عبادت، نماز است، در نماز بهترین جای نماز سجده است، در سجده می‌گویند: راجع به خانم یادت نرود.
1- ازدواج عبادت است و طلاق، بدترین حلال
ازدواج عبادت است. طلاق پست‌ترین و بدترین و مبغوض‌ترین است. دیشب حدیث دیدم که کسانی که چند بار طلاق بدهند، بدترین آدم‌ها هستند.
امام حسن(علیه‌السلام) محبوبیت پیدا کرد، به معاویه گفتند: محبوبیت امام حسن(علیه‌السلام) زیاد است. می‌رود خانه‌ی فقرا غذا می‌دهد. می‌گفت: بگویید: هر جا می‌رود غذا بدهد، این زن آنجا را صیغه کرده است و ازدواج کرده است. و می‌رود و غذایشان را می‌دهد و صیغه‌شان می‌کند و بعد هم طلاقشان می‌دهد. و لذا گفتند: بعد از تشییع جنازه‌ی امام حسن(علیه‌السلام) چهارصد زن طلاق داده شده تشییع جنازه آمدند. از دروغ‌های شاخدار شاخدار شاخدار است. منتها این را معاویه برای امام حسن(علیه‌السلام) درآورد که محبوبیت امام حسن(علیه‌السلام) را کم کند.
ازدواج یک آرامشی است. دو وسیله‌ی آرامش داریم. یکی «لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا» (روم/21) همسر به انسان آرامش می‌دهد. یکی ایمان به خدا به انسان آرامش می‌دهد. «أَلَا بِذِکْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) یعنی یاد خدا و همسر آرامش بخش است. دو وسیله‌ی آرامش داریم. یاد خدا «بِذِکْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» یکی «لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا» سکینه، آرامش، همسر وسیله آرامش است. و حفظ دین است. اگر آدم عادی ازدواج کند، نصف دینش مربوط به ازدواجش است. اما اگر زود دختر شوهر کند، و زود پسر داماد شود، نصف دین نه! دو سوم دینش! از نود تا چهل و پنج تا اگر در حال طبیعی باشد. اگر زود عروس شود و زود داماد شود، از نود تا دو سوم یعنی... کمک کنید... شصت تا! اینکه می‌گویم: کمک کنید! این کلاسداری من است. وقتی می‌گویم کمک کنید، این وسط من یک نفس هم می‌کشم. سعدیا مرد نکونام شما بگو نمیرد هرگز که من یک نفس بکشم. هم به نفع من است، هم ذهن شما فعال می‌شود و کلاس اشتراکی تشکیل و اداره می‌شود. ذهن شما فعال می‌شود و من هم نفس می‌کشم.
2- تولید و تربیت نسل، مایه قدرت و عزت خانواده و جامعه
ازدواج برای نسل است. تولید نسل! پریشب چین را تلویزیون نشان می‌داد که بعد از سال‌ها که گفته‌اند: یک بچه بیش‌تر نباید داشته باشید، حالا گفته‌اند: نه! بیش از یکی باید داشته باشید. دیدند که نسل‌شان دارد نسل پیر می‌شود. چند بار از دانشگاه‌های مختلف با من تماس گرفتند، پیش من هم آمدند که شما در تلویزیون بگو: اولاد کمتر زندگی بهتر، حالا اسمش را تنظیم خانواده، بهداشت چه، اسم‌هایش هم ممکن است عوض بشود. گفتم: من نمی‌گویم!!! اول من مسلمان هستم، بعد ببینم دنیا چه می‌گوید. قرآن می‌گوید... از آن آیه‌هایی است که می‌فهمید. بعضی از آیه‌ها عربی است، ولی فارس‌ها هم می‌فهمند. «کُنتُمْ قَلِیلًا» (اعراف/86) یعنی چه؟ شما کم بودید، «قَلِیلاً» «فَکَثَّرَکُمْ» شما را زیاد کردم. خدا منت می‌گذارد که آمار شما کم بود، شما را زیاد کردم. خدا برما منت می‌گذارد که آمار شما بالا رفت. این منت است. یک مناجات هم داریم که از کمی جمعیت ناله می‌کند. «اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ» پیغمبر ما مفقود شد، یعنی مرد. رحلت کرد. «وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا» امام زمان(علیه‌السلام) ما هم که غایب است. «وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا» (دعای افتتاح)عدد ما هم که کم است. یعنی در مناجات از عدد کم ناله می‌کند و از عدد زیاد منت می‌گذارد. من با این دین چه کار کنم؟ گفت: آخر مشکلات اقتصادی. گفتم: برای حل مشکلات اقتصادی کار را بهتر کنید. چه اشکالی دارد که ما در دانشگاه یک ترم و دو ترم برای جوانان یک هنری یاد بدهیم که اگر این استخدام نشد، در خانه زمین‌گیر نشود. هر دختری این دیپلمی که می‌گیرد، در آموزش و پرورش یک هنری یاد بگیرد. در دانشگاه هم هر دختری یک هنر دومی یاد بگیرد. یعنی دیپلم ما یک هنر و مهارت و لیسانس ما دو مهارت! پسر و دختر! اگر استخدام شد، الحمدلله! اما اگر استخدام نشد، در خانه فلج نباشد. عقده‌ای بشود، گناه بشود، معتاد بشود، چرا ما هنر باد این‌ها نمی‌دهیم؟ هنر یاد بدهید. آقا این چوب را بگیر، اگر مثل پدرت یک در و پنجره ساختی، ما مدرک لیسانس به تو می‌دهیم. اصلاً کار را عیب می‌دانیم. پشت میز نشینی را کار می‌دانم. خوب ما مشکل فکری داریم. 
برای دیدن ادامه مطلب راه قرآن برای حل اختلافات خانوادگی اینجا را کلیک کنید

راه قرآن برای حل اختلافات خانوادگی(1)متن

راه قرآن برای حل اختلافات خانوادگی(1)
تاریخ پخش: 01/11/94
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
یک آمپول زن بود، این گاهی قاطی می‌کرد. سمت راست را پنبه می‌مالید، آمپول را سمت چپ می‌زد. حالا آن آمپول زن در مملکت ما چند میلیون شده است. قاطی می‌کنیم. جای دیگر می‌خارد، جای دیگر را می‌خارانیم. قاطی می‌کنیم. آن کسی که ما را خلق کرده است، می‌گوید: باید زود ازدواج کنید. زن و دختر باید عادت ماهیانه‌اش را در خانه شوهرش ببیند. لیسانس بت نیست. سربازی بت نیست. قرآن یک آیه دارد، فکر می‌کنم حفظ باشید.
1- همسر،‌ همچون لباس برای انسان
قرآن می‌گوید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ» (بقره/187) اگر ما به همین آیه عمل کنیم، خوب می‌شود. «هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ» حدود پنجاه نکته در این آیه هست. زن و شوهر لباس هستند. یعنی چه؟ خدا از اینکه می‌گوید: لباس هستند، چه می‌خواهد بگوید؟ می‌خواهد بگوید: لباس غنی و فقیر ندارد، فقیر هم باید لباس داشته باشد. ما می‌گوییم: نه! فعلاً برو و یک کاسبی پیدا کن، پولی، خانه‌ای، رهنی، زندگی‌ات که جور شد، حالا بیا و داماد شو! وقتی می‌گوید: لباس است یعنی چه؟ یعنی فقیر، فقیر، فقیر، هم باید لباس داشته باشد. و باید اگر کسی برهنه است، پولدارها بیایند و پول بدهند و لباس برایش تهیه کنند. ما به قرآن عمل نکردیم و حالا راه افتاده‌ایم که چه کار کنیم. والله بالله تالله، دانشگاه‌های دنیا هم مشکل را حل نمی‌کنند. روبروی چشمتان جانباختگان منا را دیدید! یمن را دیدید. بحرین را دیدید. سعودی را دیدید. و چهار سال انفجارهای در سوریه و عراق و افغانستان را دیدید. تمام دکترهای حقوق خفه شده‌اند. من در ذهنم بوده است که یک تابوت درست کنم. رویش بنویسند: دکترای حقوق! راهپیمایی کنند. از این به بعد دیگر نگویید: حقوقدانان! بگویید: مرحوم حقوقدانان! حقوقدانی در دنیا وجود ندارد. چون همه‌شان خفه شده‌اند، الا! یک الا می‌گوییم برای اینکه شاید یکی باشد. یعنی اینها در منا آدم نبودند؟ یمنی‌ها آدم نیستند؟ یک انفجار در پاریس را باید همه‌ی دنیا داد بزنند، صد انفجار در جای دیگر را همه ساکت باشند؟‌ اگر دنیای حقوق می‌خواست نجات بدهد، این‌ها یک عاروقی زده بودند. هیچ خاصیتی ندارند. وجودشان با عدمشان فرقی ندارد. خیلی از سیاسیون هم همینطور هستند. خیلی از روانشناس‌ها هم همینطور هستند. من دوستی دارم، او را می‌شناسم. پیش روانشناس رفته است، گفته است، با شوهرم چنین هستم، گفته است: طلاق بگیر! یکی دیگر بگیر! چنین می‌گوید: طلاق بگیر، مثل اینکه می‌گوید: آدامس بخور. اصلاً طلاق برای ما ساده شده است. در آمریکا طلاق گرفتن مثل تاکسی گرفتن در ایران است. قوانینی که درست می‌کنیم که هر چه مرد دارد، نصفش را به زن بدهد، زن می‌گوید: خیلی خوب! طلاق می‌گیرم و نصف مال را می‌گیرم. به هوای اینکه نصف اموال شوهرش را بگیرد، تقاضای طلاق می‌کند، نصفش را می‌گیرد، فکر می‌کند فردا صبح یک شوهر دیگر پیدا می‌شود. فکر نمی‌کند که ممکن است...
من در آمریکا ماه رمضان منبر می‌رفتم. جمعیتی انبوه زنان مطلقه و انبوه مردهای طلاق داده شده، این‌ها به هوای اینکه به پول برسند، طلاق می‌گیرند، نصف پول شوهرشان را می‌گیرند، شوهر ندارند، بعد می‌بینند که مسأله شوهر با پول حل نمی‌شود. اشتباه کرده‌اند. دنیا اشتباه کرده است و ما هم به دنبال دنیا هستیم. یک چند نفر باید آدم پیدا کنند، جگردار، جرأت‌دار، تمام قوانینی که ضد عقل است و ضد وحی است، کنار بگذارند و ما اصلاً کار به بین الملل نداشته باشیم. آقا وقتی شما تشنه هستی، خوب تشنه هستی.
حالا ببینیم قوانین بین الملل چه می‌گوید؟ بنده را دعوت کردند، هشتصد تا استاد دانشگاه در طرقبه، هتل طرقبه از همین ایران هم آمده بودند. من را هم برای سخنرانی دعوت کردند. گفتم: ‌موضوع چیست؟ گفتند: روانشناسی ازدواج است. گفت: تو را به حضرت عباس ازدواج روانشناسی می‌خواهد؟ آدم خودش نمی‌فهمم که چه وقت همسر می‌خواهد؟ بروید و فردا یک سمینار دیگر درست کنید. روانشناسی عطش! آدم نمی‌فهمد که چه وقت تشنه است؟ روانشناسی سرما! آدم نمی‌فهمد که سرما است؟ آخر بدیهیات روانشناسی نمی‌خواهد. یک کسی گفته است که ان‌شاء‌الله خیر از عمرت نبینی، خیر از پولت نبینی، هی سمینار، سمینار، دکتر حقوق، دکتر روانشناس، آخرش هم این بلایی می‌شود که دنیا در آن مانده است و ما هم به دنبال آن هستیم و می‌بینیم خودش در آن مانده است. باید برگردیم.
یک آیه‌ای را من برایتان امروز تفسیر می‌کنم. تا ببینید چقدر تا به الان کلاه سرمان رفته است. صلواتی بفرستید.  ادامه مطلب ...