ایردراپ ها  همستر کامبت ، راکی رابیت ،  همستر، تاپ سواپ

ایردراپ ها همستر کامبت ، راکی رابیت ، همستر، تاپ سواپ

ارزهای دیجیتال، مینی گیم همستر، ایردراپ ها کلید همستر کامبت ، راکی رابیت ، همستر، تاپ سواپ، نات کوین
ایردراپ ها  همستر کامبت ، راکی رابیت ،  همستر، تاپ سواپ

ایردراپ ها همستر کامبت ، راکی رابیت ، همستر، تاپ سواپ

ارزهای دیجیتال، مینی گیم همستر، ایردراپ ها کلید همستر کامبت ، راکی رابیت ، همستر، تاپ سواپ، نات کوین

درسهایی از قرآن با موضوع غیرت دینی

درسهایی از قرآن با موضوع مرفّهین بی‌درد و بی‌تفاوت

غیرت دینی
تاریخ پخش: 04/09/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
عزیزانی که پای بحث هستند، بحث را زمانی گوش می‌دهند که امام عزیز دستور تشکیل بسیج را داد، کلمه‌ی بسیج را اگر در قرآن خواسته باشیم پیدا کنیم، لفظ «کافّه» است. کافه یعنی همه با هم! وقتی گفته شد که آمریکا دویست میلیون جمعیت دارد، گفتند: خوب در قرآن یک آیه داریم که بیست بر دویست پیروز است. این شعار قرآن و آیه قرآن است. بیست بر دویست پیروز است. عربی بیست را می‌دانید یعنی چه؟ «عِشرین» دویست چه می‌شود؟ «مأتین» «عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ» (انفال/65) بیست تا آدم مقاوم بر دویست نفر پیروز می‌شوند. منتهی «عِشْرُونَ صابِرُونَ» صابر و صبر یعنی مقاومت کنید. امام دستور داد که یک ارتش بیست میلیونی، یک لشکر بیست میلیونی و دستور بسیج را داد.  خوب برکاتی هم داشته است. اگر مملکت ما بسیج نداشت، چون بسیج پشوانه سپاه است، امام فرمود: اگر سپاه نبود، کشور نبود،‌ سپاه و بسیج یکی است. برادر بزرگ‌تر و برادر دوم و برادر اول و...
1- شناخت مصادیق آیات قرآن در هر عصر و زمان
حالا من می‌خواهم یک آیه را برای شما تفسیر کنم که هم به بسیج بخورد، به عنوان یک مصداقش. این‌هایی را که من می‌گویم یک وقت کسی نگوید: آقای قرائتی، آیات قرآن را به افراد تطبیق می‌دهد. تطبیق اشکال ندارد. این تفسیر به رأی نیست. چون یک عده پای تلویزیون فنی نشسته‌اند، من یک دقیقه برای آن فنی‌ها بگویم. حالا یا استاد دانشگاه است. طلبه است. گاهی انسان به یک مناسبت یک آیه را می‌خواند. یک نمونه بگویم؟
امیرالمؤمنین می‌خواست به مکه برود، حاجی‌ها در مکه باید لباس‌هایشان را بکنند و لباس احرام بپوشند. لباس احرام لباسی است که دوخته نباشد، مثل حوله‌ی حمام، حوله‌ی سفید است. یک حوله به کمر می‌بندند، یک حوله هم روی دوش می‌اندازند، هیچ لباس دیگری هم نباید داشته باشند. نمی‌دانم، جوراب، لباس کوتاه، لباس بلند، لخت مادرزاد، مردها یک حوله... امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌خواست مکه برود، رفت بازار که لباس احرام بخرد، گفتند: چه عجب! گفت می‌خواهم مکه بروم، آمده‌ام لباس مکه بخرم، بعد حضرت این آیه را خواند، این آیه برای مکه نیست، آیه برای جنگ است. آیه این است: «وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوج‏» (توبه/46) اگر این‌ها اراده خروج به جبهه داشتند، اگر رزمنده بودند، شجاع بودند، مرد جنگ بودند، «لَأَعَدُّوا» شمشیرشان را از قبل تیز می‌کردند. این آیه برای جبهه است. اگر این‌ها رزمنده بودند و جنگجو و مدافع بودند، باید شمشیرشان را تیز کنند. پس من هم که می‌خواهم به مکه بروم، باید لباس احرام بخرم. یعنی آیه‌ای که برای جنگ است، حضرت علی(ع) برای حج آورد. این را چه می‌گویند؟ یعنی آیه را از یک جا برداریم و جای دیگر بگذاریم. مصداق عوض می‌شود. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید
داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید

شیوه آموزش دین به مردم

 فروشگاه آموزش خیاطی با الگو,فروش آموزش خیاطی با الگو,فروش اینترنتی آموزش خیاطی با الگو,فروش آنلاین آموزش خیاطی با الگو,خرید آموزش خیاطی با الگو,خرید اینترنتی آموزش خیاطی با الگو,خرید پستی آموزش خیاطی با الگو,خرید ارزان آموزش خیاطی با الگو,خرید آنلاین آموزش خیاطی با الگو,خرید نقدی آموزش خیاطی با الگو,خرید و فروش آموزش خیاطی با الگو,فروشگاه رسمی آموزش خیاطی با الگو,فروشگاه اصلی آموزش خیاطی با الگو,بهترین آموزش خیاطی با الگو,،فروشگاه آموزش خیاطی با الگو,فروشگاه اینترنتی آموزش خیاطی با الگو,آموزش خیاطی با الگو جدید,خرید آموزش خیاطی با الگو جدید,خرید اینترنتی آموزش خیاطی با الگو جدید,خرید پستی آموزش خیاطی با الگو جدید,خرید ارزان آموزش خیاطی با الگو جدید,خرید با تخفیف آموزش خیاطی با الگو,آموزش خیاطی با الگو اصل,خرید آموزش خیاطی با الگو اصل,خرید اینترنتی آموزش خیاطی با الگو اصل,خرید پستی آموزش خیاطی با الگو اصل,فروش آموزش خیاطی با الگو اصل, فروش آموزش خیاطی با الگو, خرید مدل جدید آموزش خیاطی با الگو, خرید آموزش خیاطی با الگو, خرید اینترنتی آموزش خیاطی با الگو, قیمت آموزش خیاطی با الگو, مدل آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه آموزش خیاطی با الگو, تخفیف آموزش خیاطی با الگو, فروش ویژه آموزش خیاطی با الگو, فروش انلاین آموزش خیاطی با الگو, فروش پستی آموزش خیاطی با الگو, خرید حراجی آموزش خیاطی با الگو, خرید پستی آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه آموزش خیاطی با الگو, تخفیف ویژه آموزش خیاطی با الگو, فروش آموزش خیاطی با الگو, فروش اینترنتی آموزش خیاطی با الگو, خرید آنلاین آموزش خیاطی با الگو, ارزان سرای آموزش خیاطی با الگو, تخفیف قیمت آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه اینترنتی آموزش خیاطی با الگو, فروش آنلاین آموزش خیاطی با الگو, فروش نقدی اینترنتی آموزش خیاطی با الگو, خرید ارزان آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه آنلاین آموزش خیاطی با الگو, خرید باتخفیف آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه ویژه آموزش خیاطی با الگو, فروش محدود اینترنتی آموزش خیاطی با الگو, فروشگاه پستی آموزش خیاطی با الگو, خرید نقدی آموزش خیاطی با الگو, خرید عمده آموزش خیاطی با الگو, تحویل درب منزل آموزش خیاطی با الگو, جدیدترین مدل آموزش خیاطی با الگو, خرید عمده آموزش خیاطی با الگو, خرید نقدی جدیدترین آموزش خیاطی با الگو, خرید استثنایی آموزش خیاطی با الگو, قیمت خرید, فروشگاه آموزش خیاطی با الگو,فروش آموزش خیاطی با الگو,فروش اینترنتی آموزش خیاطی با الگو,فروش آنلاین آموزش خیاطی با الگو,خرید آموزش خیاطی با الگو,خرید اینترنتی آموزش خیاطی با الگو,
 شیوه آموزش دین به مردم
تاریخ پخش: 28/05/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
یک حدیثی است حتماً شنیده‌اید. ما این را می‌خواهیم نخ نخش کنیم، برای امت چیز قشنگی است. حدیثی که شنیده‌اید این است. حدیث در کافی است، از مهم‌ترین کتاب‌های شیعه! بعد از قرآن و نهج‌البلاغه و صحیفه، مهم‌ترین کتاب ما کافی است. قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ علیه السلام! امام صادق(علیه‌السلام) فرمود! ابو عبد الله در روایات امام صادق(علیه‌السلام) است. در عزاداری‌ها یا اباعبدالله امام حسین(علیه‌السلام) است. اگر حدیثی نوشته است، ابی عبد الله یعنی امام صادق(علیه‌السلام) است. فرمود که «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) [صلوات حضار] نَزَلَ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ» پیغمبر وارد یک زمینی شد که کویر بود و گیاه نداشت.
1- بهره‌گیری پیامبر از فرصت‌ها برای آموزش مردم
«لا نبات فیها» نبات نداشت. «فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ» به اصحاب فرمود: «ائْتُوا بِحَطَبٍ» بروید و هیزم بیاورید. «فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ» زمین کویر است. هیزم در آن نیست. «مَا بِهَا مِنْ حَطَبٍ» هیزم نیست. کویر است. «قَالَ» فرمود: «فَلْیَأْتِ کُلُّ إِنْسَانٌ بِمَا قَدَرَ عَلَیْهِ» هر چقدر می‌توانید. بروید و تاب بخورید، هر چقدر توانستید، کم یا زیاد، جمع کنید. «فَجَاءُوا بِهِ» رفتند و هر کدام یک سیر، دو سیر هیزم آوردند. «حَتَّى رَمَوْا بَیْنَ یَدَیْهِ» پیش پیغمبر ریختند و گفتند: این هیزم! «بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ» روی هم ریختند. پیغمبر فرمود: «فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَکَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ» گناهان هم اینطوری جمع می‌شود. اول می‌گویی: من که گناهی نکردم. اما اگر دقت کنی، همه‌ی شما انواع گناهان را کرده‌اید. ولی توجه نداشته‌اید. شما اول گفتید: ‌در این بیابان چیزی نیست. ولی وقتی دقت کردید یک چیزهایی پیدا شد. «هَکَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ ثُمَّ قَالَ» فرمود: «إِیَّاکُمْ وَالْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ» مراقب گناهان کوچک باشید. گناهان بزرگ را انسان به یاد دارد. مثلاً ده میلیون از فلانی گرفته است، بیست میلیون از فلانی خریده است. فلانی را چاقو کشیده است، فلانی را... گناهان بزرگ را به یاد دارد. اما اگر گناهان کوچک است، ولی مثلاً یک فقیری می‌آید، آدم روی فقیر تشر می‌زند، شب هم که می‌خواهد بخوابد، فکر نمی‌کند که گناه کرده است. چیزی نیست. حالا من گفتم که برو تو دیگر، نمی‌خواهد حرف بزنی! خفه شو! ممکن است یک کلمه‌ای گفته باشی، پیش خودت چاقو کشی نیست. کشت و کشتار نیست، اما به یک مسلمانی و یک انسانی گفته‌ای خفه شو! این رقمی گناهان جمع می‌شود. : «إِیَّاکُمْ وَالْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوب فَإِنَّ لِکلِّ شیْءٍ طَالِباً أَلَا و َإِنَّ طَالِب َهَا یَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ» (اصول کافی، ج3، ص394، روایة3)
این حدیث ساده است. من هم از بچگی با کم و زیادش این حدیث را شنیده‌ایم. شاید کسی نباشد یا کم کسی باشد که این حدیث را نشنیده باشد. پیغمبر در زمینی و بیابان و کویری که گیاه نبود، به اصحابش فرمود: بروید هیزم جمع کنید، گفتند: اینجا کویر است، فرمود: بروید و دقت کنید. دقت کردند و هر کدام یک مقداری آوردند و روی هم ریختند و یک انبوه هیزم شد. از این حدیث نکاتی درمی‌آید که برای دانشگاه و برای آموزش و پرورش و برای همه مفید است. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

درسهایی از قرآن با موضوع قرآن، شفای بیماری های ظاهری و باطنی(2)



قرآن، شفای بیماری های ظاهری و باطنی(2)
تاریخ پخش: 24/04/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث ما درباره‌ی این بود که قرآن که می‌گوید شفا هستم، چیست؟ قرآن می‌فرماید: قرآن «وَ نُنَزِّلُ» قاری: «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ،  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏، وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» (اسراء/82) قرآن می‌گوید: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ» خوب قرآن شفاست یعنی چه؟‌ گفتیم شفای از بیماری‌های روحی است. بیماری‌های روحی را می گفتیم. تکبر را گفتیم، حسد را گفتیم، امشب غرور را می‌خواهیم بگوییم. کلمه‌ی غرور به معنای فریب است و ده بار در قرآن آمده است. هم غرر آمده، هم غرور آمده، فریب‌دهنده و این یک... انسان مغرور می‌شود. باد او را می‌گیرد. فکر می‌کند که کسی است. حالا یا معتکف شده است. یا پولی به یک کسی وام داده است. یک خدمتی کرده است. نمره خوبی آورده است. مدرکی گرفته است. مدالی گرفته است. حالا به هر دلیلی فکر می‌کند که حالا این یک موجود ممتازی است. «وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‏ شَیْ‏ء» قاری: «وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‏ شَیْ‏ء» (مجادله/18) این آیه‌ی قرآن است. یعنی فکر می‌کند که یک کسی است. 
برای دیدن ادامه مطلب قرآن، شفای بیماری های ظاهری و باطنی(2) اینجا را کلیک کنید

قرآن، شفای بیماری های ظاهری و باطنی(1) 17/04/95

قرآن،  شفای بیماری های ظاهری و باطنی(1)
تاریخ پخش:17/04/95
 بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
اللهم صل علی محمد و آل محمد...
بحث امشب ادامه بحث قبل بود که قرآن شفاست یعنی چه؟ چون قرآن می‌گوید: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً» (اسراء/82) قرآن می‌گوید: من شفا هستم. این شفا یعنی چه؟ یعنی اگر کسی گوشش درد می‌کند، قرآن بخواند خوب می‌شود. ما منکر این نیستیم که گاهی سوره حمد خوانده شده و هم حدیث داریم و هم تجربه داریم. اما قرآن که می‌گوید: من شفا هستم، حدیث داریم شفای از بیماری‌های روحی است.
1- راه درمان بیماری تکبّر
یکی از بیماری‌های روحی تکبر است. چطور قرآن شفاست؟ قرآن اول می‌گوید: ببین تو هیچی بودی. «وَ لَمْ‏ یَکُ‏ شَیْئا» (مریم/67) یک آیه دیگر می‌گوید: می‌دانی حالا یک چیزی هم که شدی، قابل گفتن نبودی. «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً» (دهر/ 1) اول می‌گویم: هیچی هستی، بعد می‌گویم: ارزشی ندارد. هستی ولی کم ارزش هستی. بعد می‌گوید: می‌دانی حالا هم که مذکور شدی، به پستی اسم تو را می‌برند. «ماءٍ مَهِینٍ‏» (سجده/8)  مهین در عربی، مهین فارسی یعنی ماه! اسم دختر را مهین می‌گذارند، یعنی مثل ماه است. مهین یعنی مثل ماه هستی که اسم دختر را می‌گذارند. مهین عربی به معنی اهانت است، یعنی پست.پس مرحله اول «وَ لَمْ‏ یَکُ‏ شَیْئا» هیچی، هیچی، هیچی! مرحله دوم که چیزی شدی، «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً» قابل ذکر نبوده است. مرحله سوم، وقتی هم قابل ذکر شدی به زشتی اسمت برده شد. «ماءٍ مَهِینٍ‏» بعد آیه دیگر داریم، «خَلَقَکُمْ مِنْ‏ تُراب‏» (روم/20) از خاک بودی. الآن من و شما که اینجا نشستیم، از خاک هستیم. چرا؟ چون من و شما از نطفه پدر و مادر هستیم، نطفه پدر و مادر از غذای پدر و مادر که خوردند، غذای پدر و مادر از همین مواد زمینی است. یعنی ذرات خاک برنج و سیب زمینی و سبزی و کاهو و عدس و ماش و نخود و لپه شد، همین ذرات خاک، غذا شد و غذا نطفه شد و ما هم از آن نطفه هستیم. یعنی از خاک هستیم. 

برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید 


راه درمان بیماری تکبّر، قرآن، شفای بیماری های ظاهری، قرآن، شفای بیماری های باطنی، راه درمان مشکلات خانوادگی، برتری طلبی، عامل بروز طلاق، عامل بروز طلاق و جدایی، مذمت احترام از روی ترس، شیوه درست معاشرت خانوادگی درقرآن، شیوه درست معاشرت خانوادگی، 

درسهایی از قرآن با موضوع محوریت قرآن در زندگی 10/04/95

محوریت قرآن در زندگی


تاریخ پخش: 10/04/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
به بعضی‌ها باید گفت: بیدار شوید. چون خواب هستند. بعضی‌ها بیدار هستند، می‌نشینند. راه نمی‌روند. باید گفت: بلند شو. بعضی‌ها بلند شدند، نمی‌روند. باید گفت: برو. بعضی‌ها می‌روند کند می‌روند. باید گفت: بدو. بعضی‌ها را هم باید گفت: نیافتی. یعنی بیدار است، بلند شده، می‌رود و می‌دود فقط باید مواظب باشد، نیافتد. سخنرانی بعد از شب بیست و سوم را باید گفت: آقایان نیافتید. چون شما خواب که نیستید. بیدار هستید. مسلمان هستید. شیعه امیرالمؤمنین هستید. راهپیمایی کردید. احیاء گرفتید. فقط خطر این است که بیافتید. یعنی همه کارهایتان را با یک گناه از بین ببرید. ولذا در قرآن گفته:    ببینید زاییدن نه ماه طول می‌کشد، ولی وقتی زایید باید نود سال این بچه را نگه داشت. زاییدن نه ماه است، ازدواج یک مدت کمی تا آدم مورد را انتخاب کند و گفتگو کند، بله برون، تالار بگیرد و چه و چه... ازدواج سر و ته‌اش از ده روز... البته در مشهد ما یک ازدواجی را پیدا کردیم که عصری داماد خواستگار شد و بعد از چهار ساعت هم عروسی کرد. یعنی با تلفن شناسایی کردند. عروس و داماد همدیگر را دیدند. آینه و چراغ خریدند و عقد کردند و بعد از عقد هم رفتند برای خودشان عروسی کردند. من گفتم: این را بنویسید بیاوریم این را نشان بدهیم که بابا آنقدر هم که شما می‌گویید و لفتش می‌دهید نیست.
من با یک کسی صحبت می‌کردم. در تلفن گفت: به تَ........دریج! گفتم: چرا اینقدر لفتش دادی؟ گفت: من خود کلمه به تدریج را به تدریج می‌گویم! یعنی خود کلمه به تدریج را هم فوری نمی‌گویم. این به تدریج را هم به تدریج می‌گویم. هستند کسانی که صبح قلقلکشان می‌دهی، غروب می‌خندند. یعنی نمی‌توانند تصمیم بگیرند. بعد از بیست و سوم ممکن است کار شما خدای نکرده، با یک لغزشی از بین برود. یک گناهی انسان انجام بدهد، همه نابود شود. مسأله مهمی است. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید