جواب سوالات باشگاه آگاه

جواب سوالات باشگاه آگاه

جواب سوالات باشگاه آگاه
جواب سوالات باشگاه آگاه

جواب سوالات باشگاه آگاه

جواب سوالات باشگاه آگاه

درسهایی از قرآن با موضوع سبک زندگی پیامبر اکرم و امام سجاد علیه السلام


سبک زندگی پیامبر اکرم و امام سجاد علیه السلام

تاریخ پخش: 23/02/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بینندگان عزیز پای تلویزیون بحث را زمان می‌بینند، که تولد امام سجاد(علیه‌السلام) پنجم شعبان بحث می‌شود. در جلسه‌ی قبل به مناسبت اینکه روز مبعث بود. سیره‌ی پیغمبر را می‌گفتیم. ولی چون گاهی حاشیه رفتیم، تمام نشد. این نیم ساعت را هفت و هشت دقیقه‌اش را آن حرف‌هایی که هفته گذشته راجع به سیره‌ی پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نگفتم، را می‌گویم. که به خودمان نمره بدهیم. فاصله‌ی ما با پیامبر چقدر است؟ چقدر ما به پیامبر شباهت داریم؟ بعد هم راجع به امام سجاد(علیه‌السلام) صحبتی می‌کنیم.
1- توجه پیامبر اکرم به عطر و مسواک
* پیغمبر ما با مسواک خیلی رابطه‌اش نزدیک بود. گاهی چوب مسواکش را پشت گوشش می‌گذاشت. قدیم نجارها هم قلم‌شان را اینجا می‌گذاشتند. وقتی پیامبر از دنیا رفت، بدن پیامبر را که بلند کردند، دیدند زیر متکایش چوب مسواک است! مسواک خیلی برکات دارد. از جمله اینکه یک رکعت نماز را هفتاد برابر می‌کند.
* روز عید فطر که می‌شد، اول به خانم‌هایش عطر می‌زد، بعد به خودش عطر می‌زد. عطر برمی‌داشت و به خانم‌هایش عطر می‌زد.
* راه رفتنش طبیعی بود.
* در بین رنگ‌ها رنگ سبز و سفید را بیش‌تر دوست می‌داشت.
* یک لباس نو که می‌خرید، لباس قبلی را به یک برهنه‌ای می‌داد، تا بپوشد.

* جنس لباسش از پنبه بود. رابطه پنبه با پوست بدن، بهتر از پشم و کتان است. اما الان افتخار می‌کنیم که این پشمی است. پنبه نیست. ولی در اسلام سفارش شده است که لباس باید پنبه‌ای باشد. این را ممکن است، افرادی که متخصص، پزشکانی که متخصص امراض پوستی هستند، ممکن است رازش را کشف کنند. چون قرآن ما و همه‌ی احادیث ما راز دارند.

 

برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

امامت امری انتصابی نه انتخابی

 امامت امری انتصابی نه انتخابی
تاریخ پخش: 02/02/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در محضر مبارک برادران و خواهران آموزش و پرورش و امور تربیتی هستیم. ولی بیننده‌ها بحث را روز و غروب سیزدهم رجب می‌بینند. خود سیزده رجب یک درس به ما می‌دهد. یک فکری در دنیاست، یک فکر غلطی هم در ایران است، هم در بیرون ایران است. در کشورهای خارج هم هست. می‌گویند: سیزده نحس است. مثلاً می‌نویسند: 1+12 حالا این هم از خرافات است. که اگر اینجا نوشتیم، 1+12 این نحس نیست، اما اگر 13 گفتیم، این یک دندانه نحس است. یک سانت است، ولی یک الف پنج سانتی نحس نیست. مبنایش چیست؟ چه کسی گفته است که سیزده نحس است؟ حضرت علی(علیه‌السلام)‌سیزده رجب به دنیا آمد. از دروغ‌های شاخدار این است که می‌گویند: سیزده نحس است. آخر بعضی از دروغ‌ها شاخدار است. صلواتی بفرستید.
1- تولد حضرت علی(ع) در خانه کعبه
یک شعری است، من سال‌های قبل هم خوانده‌ام. برای بعضی‌ها که تازه بحث را می‌بینند، یکی از آقایان شعرای والامقام راجع به کعبه شعر گفته است. شعر مفصل است. من یکی دو سطرش را همینطور ناقص حفظ هستم. می‌گوید: ای کعبه! این خانه‌ی تو، یعنی خانه‌ی کعبه، طراحش خدا بوده است، معمارش حضرت آدم بوده است، پایه‌هایش را حضرت ابراهیم بالا برده است، کارگرش حضرت اسماعیل بوده است، همه‌ی این انبیای اولی الامر و اولی العزم و همه دست به دست کرده‌اند، همه به خاطر اینکه خدا یک مهمان دارد. مهمانش کیست؟ تولد حضرت علی(علیه‌السلام) سیزدهم رجب در کعبه! شعرش این است:
این خانه را باید خدا در اصل معماری کند *** آدم بنایش برنهد جبریل هم یاری کند
آید اولی العزمی دگر یک چند حجاری کند *** آن را اولی الامری دگر منقوش و گچکاری کند
اینسان خدا از خانه اش چندی نگهداری کند *** تا ساعتی از دوستی یک مهمانداری کند
یک بار دیگر بخوانم... (خواندن شعر) 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

توجه اسلام به محیط زیست 19/01/95

نود 32
توجه اسلام به محیط زیست
تاریخ پخش: 19/01/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحثی راجع به محیط زیست دارم. منتها محیط زیست به دو معناست، یک محیط زیستی که در دنیا وایران رسم است و می‌گوییم، حفاظت از آب و خاک و جنگل و رودخانه و فضا و جو و... این یک محیط زیست این است که جامعه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم، جامعه‌ی غیبت و تهمت و بدبینی و سوء‌ظن نباشد و این هم محیط زیست است.
یک کسی با سیگارش محیط زیست را خراب می‌کند، یک کسی هم با غیبتش محیط زیست را خراب می‌کند. این بحث گرچه حالا یک روز را گذاشته‌اند و مثلاً روز سیزده به در را روز طبیعت می‌گویند، ولی واقعیتش این است که این‌ها روزی نیست. مثل این که می‌گوییم: شبی با قرآن! مثل این است که بگوییم: شبی با اکسیژن! اکسیژن که شبی نیست. دائما با اکسیژن. دائماً با طبیعت، دائماً با خدا، دائماً با اخلاق، دائماً با مردم!
1- دستورات دین درباره‌ی مسکن و شهرسازی
حالا مطالبی را که یادداشت کرده‌ام می‌خواهم بگویم که اسلام خیلی دستور برای محیط زیست دارد. من یک وقتی فکر کردم و یک مقداری هم اقدام کردم، منتها دیگر بدن نمی‌آید که هر چه را که می‌خواهم انجام بدهم. گفتم: یک شهرداری در اسلام بنویسم! اسلام و جوی آب! اسلام و خیابان و کوچه! اسلام و نظافت! اسلام و ناودان! اسلام و قبرستان! اسلام و فضای سبز! اسلام و کشتارگاه! اسلام و سدّمعبر! اسلام و نرج اجناس! اصلاً‌ یک چیزی به نام شهرداری در اسلام درست کنم. نگاه کردم و دیدم که صدها آیه و حدیث در این زمینه هست. یعنی ما بعد از سی و هفت سال، شرقی نیستیم، غربی هم نیستیم، اما قرآنی هم نیستیم. نه شرقی، نه غربی، و نه مسلمان درست و حسابی! 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا توجه اسلام به محیط زیست را کلیک کنید

توقعات بجا و نابجا(2) تاریخ پخش: 13/12/94

توقعات بجا و نابجا(1)
توقعات بجا و نابجا(2)
تاریخ پخش: 13/12/94
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث توقع را داشتیم و در این جلسه می‌خواهیم درمان توقع را به همراه مطالب دیگری بگوییم.
درمان توقع چیست؟ قرآن می‌گوید: ای پیغمبر! چشمت را به زرق و برق دیگران نینداز. «وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ» (طه/131) چشم‌هایت را! «وَلَا تَمُدَّنَّ» مد یعنی کشیده. یعنی طولانی نکن، یعنی به زرق و برق دنیا که رسیدی همینطور مات زده نشو. خیره نشو. «وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا» (طه/131) اگر ما افرادی را کامیاب کردیم، و یک چیزهایی به آن‌ها دادیم.
1- دوری از نظر به اموال دیگران
 تو همینطور نسبت به زرق و برق بهت زده نباش. «وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ» آیه‌ی دیگر می‌فرماید: «وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّـهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ» (نساء/32) اگر یک چیزی به یک کسی دادیم، به تو ندادیم، تو به آنچه خدا داده است، راضی باش. چون ما نمی‌دانیم، پشت این نعمت‌ها چیست؟‌ گاهی وقت‌ها یک ماشین با یک سرعتی می‌رود، یک ماشین ناراحت است که چرا ماشینش مثل آن ماشین نیست. بعد می‌بینی که... بگذار ببینیم که کدام یک به نتیجه می‌رسند؟ یک مثالی در ایران است که می‌گویند: جوجه‌ها را باید آخر پاییز شمرد. خیلی از این‌ها که رشد اقتصادی بالایی می‌کنند، بعد چنان سرنگون می‌شوند. رانندگی‌های کذایی چه تصادف‌هایی را ایجاد می‌کنند. خیلی چشم ندوزید. یک نفر خوشگل‌تر از شماست، نگو خوشا به حالت! ممکن است آن فرد خوشگل مشکلاتی در زندگی‌اش داشته باشد، که آن آدم زشت نداشته باشد. به کسی خوشا به حالت نگویید. هر چه خدا به شما داده است...
منتها کوتاهی هم نکن،‌ بگویی پس من دنبال کار نمی‌روم، دنبال تلاش نمی‌روم. شما مقداری که می‌توانی سعی کن. «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ» (نجم/39) سعی خودت را بکن، حالا شد، شد، نشد! نشد! نگوییم تو بی‌عرضه بودی. تو بی‌هنر بودی. توان خودتان را کم نگذارید. هر چقدر می‌توانید تلاش کنید. قرآن می‌گوید: کاری که می‌کنید، حقش را انجام دهید. «وَجَاهِدُوا فِی اللَّـهِ حَقَّ جِهَادِهِ» (حج/78) «اتَّقُوا اللَّـهَ حَقَّ تُقَاتِهِ» (آل‌عمران/102) «یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ» (بقره/121) یعنی کاری که می‌کنید نمره‌ی بیست باشد. حالا اگر نمی‌شود نمره‌ی بیست باشد، لااقل نمره‌ی هجده باشد. «فَاتَّقُوا اللَّـهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ» (تغابن/16) «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم» (انفال/60) «فَاقْرَ‌ءُوا مَا تَیَسَّرَ‌ مِنَ الْقُرْ‌آنِ» (مزمل/20) یعنی کم نگذارید. در تلاش، تحصیل، پژوهش، تحقیق، کار، مشورت، شما کم نگذارید. اما گاهی وقت‌ها من کوتاهی نکرده‌ام، اما نشد، خوب نشد که نشد. به یک زرق و برق‌هایی خیره نشوید.
گاهی نگاه به ضعفا کنید. زن و شوهر در خانه نشسته‌اند، فلانی مبلمانش چه شد، ماشینش چه شد، خانه‌اش چه شد، چه شد، چه شد، چه شد! مرتب این‌ها را می‌گوید که شوهر را وادار کند برود از بانک‌ها وام بگیرد، وام می‌گیرد باید سود بدهد، سود که داد ورشکست می‌شود، بدهکار می‌شود. خانه ساخته است بفروشد، روی دستش می‌ماند، نشده است، ورشکست می‌شود. همدیگر را تحریک می‌کنند. به ضعفا نگاهی بکنیم. چقدر خانواده شهید داریم؟‌ جوان داد.
2- دوری از توقعات نابجا در ازدواج فرزندان
این پسر رفته است با موردی که مادرش راضی نیست ازدواج کرده است. حالا ادب اقتضاء می‌کند، حق مادر اقتضاء می‌کند که انسان ازدواجش را به مادر بگوید. حالا این پسر رفته و خودش یک زن انتخاب کرده است. پسر کار خوبی نکرده است. آقازاده‌ای که بدون مشورت با پدر و مادرش خودش انتخاب می‌کند، این نمک به حرامی کرده است. یعنی کار بدی کرده است. بیش از کار بد، بی‌ادبی کرده است، به والدینش احترام نگذاشته است. پسر را می‌گویم. اما اینطور هم نیست که حالا که بدون اجازه من رفتی با فلانی ازدواج کردی، یک: طلاق! دو: ‌از خانه بیرون برو! سه:... اصلاً این مادر کودتا می‌کند. خانم: مسلمان هستی یا نه؟ قرآن کتاب آسمانی ما هست یا نه؟ پیغمبر(ص) را قبول داری یا نه؟‌ چهارده معصوم(ع) را قبول داری یا نه؟ پیغمبر، خدا و چهارده معصوم می‌گویند پسر می‌تواند برود و داماد شود. ادب، اخلاق، وجدان اقتضاء‌ می‌کند، پسر با پدر و مادر مشورت کند، حالا اگر پسر بی‌ادبی و بی‌وجدانی کرد، می‌توانید از خانه بیرونش کنید؟‌ شما می‌توانید نفرینش کنید؟‌ ان‌شاء‌الله جنازه‌ات را برای من بیاورند. که چه؟ ‌چرا نفرین می‌کنی؟ آخر بدون اجازه من رفته است و ازدواج کرده است. خوب کار بدی کرده است. اما اگر هر کس کار بدی کرد. می‌شود نفرینش کرد؟‌ بعضی از ما مسلمانِ مسلمانِ مسلمانِ مسلمانِ نیستیم. می‌گویم من! من باید برای پسرم... من آرزو داشتم که این پسر وقتی داماد شد به من بگویند مادر داماد! من این یک پسر را داشتم. من دو تا پسر بیش‌تر نداشتم. بقیه‌ی پسرهایم با اجازه من بود. نمی‌دانم این یکی چرا با اجازه‌ی من نشد. همینطور یک چیزهایی را می‌بافیم. نزد خودمان با توقعمان یک بافته‌هایی را فکر می‌کنیم.
3- حکومت مرد در خانه، نه تحکّم و زورگویی
حالا که شوهر است، حق تحکم دارد؟ مرد در خانه حق تحکم ندارد. حق حکومت دارد. این آیه را بعضی‌ها بد معنا نکنند. من دیدم جوانی را با خانمش گرفتار شده بود، گفت: به خانمم می‌گویم آب بده، می‌گوید: خودت بردار بخور. مگر قرآن نمی‌گوید: «الرِّ‌جَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ» (نساء/34) نگفته است که زنان کلفت تو هستند. بله اگر زن آب به دست شوهرش بدهد، مهر این خانم در دل شوهرش بیش‌تر می‌شود. کار کار خوبی است، خانم آب بدهد، مرد آب بدهد، به خانمش! این لیوان آب را تعارف کنم، این کار خوبی است. اما اگر این کار را نکردیم، اینطور نیست که حالا بگوییم:‌ نه! ما با ایشان سازگار نیستیم. «الرِّ‌جَالُ قَوَّامُونَ» او باید کلفت من باشد. اینطور نیست.
آدمی که توقع دارد، خودش را می‌سوزاند و هر کس هم که با او باشد را می‌سوزاند. کسی که توقع اضافه دارد... ایشان عمره رفت، ولی با من خداحافظی نکرد. حجش در سرش بخورد. حاج خانم، اگر یک کسی با شما خداحافظی نکرد، می‌شود گفت که حجش در سرش بخورد؟ تو چه مسلمانی هستی؟ بعضی از زن‌های مذهبی را آدم نگاه می‌کند، خانواده‌ی مذهبی هستند، حرف‌هایی می‌زنند که هیچ کافری نمی‌زند. تسلیم باشیم. آن مقداری که خدا گفته است، انجام دهیم. حالا اگر خدا به یک کاری اجازه داد، دیگر شما کوتاه بیا. نگاهی به ضعفا بکنیم.
سابقه‌تان یادتان نرود. شما چقدر توقع دارید؟ دولت باید دبستان بسازد، برای گروهی نساخته است، برای شما دبیرستان ساخت، دانشگاه ساخت، حالا شما تحصیل‌کرده هستید. شما به دولت بدهکار هستید، یا از دولت طلبکار هستید؟ یک فوق لیسانس، یک دکتر، یک لیسانس وقتی از دولت توقع دارد، می‌گوید دولت برای ما ایجاد اشتغال کند. خوب! می‌گوییم:‌ چرا؟ می‌گوییم: آخر ما لیسانس هستیم. می‌گویم:‌ خوب دولت داده است و خورده‌اید و لیسانس شده‌اید. برای بعضی‌ها... ما وقتی شاه رفت، پنجاه درصد مردم ما تقریباً بی‌سواد بودند. حالا الحمدلله بعضی جاها تا نود و پنج شش درصد باسواد شده‌اند. نصف مردم بی‌سواد بودند. خوب این‌ها از روستا کم گذاشته‌اند و در شهر دانشگاه ساخته‌اند، شما لیسانس گرفته‌اید. پس دولت داده است خورده‌اید و لیسانس شده‌اید. حالا تو باید پس بدهی، یا باید باز هم بگیری؟ حالا چون من لیسانس هستم، باز هم بدهید بخورم. به گذشته‌های خودمان نگاه کنیم. یادمان می‌رود که زندگی‌مان چگونه بوده است.
خدا به پیغمبر می‌گوید: پیغمبر! یادت نرود. «أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَی» (ضحی/6) یادت می‌آید یتیم بودی؟‌ راه به جایی نداشتی، «فَآوَی» من به تو مأوی دادم. «وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَىٰ» (ضحی/7) یادت می‌آید گیج بودی من به تو راهنمایی کردم؟ «وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَىٰ» (ضحی/8) یادت می‌آید پول نداشتی من به تو پول دادم؟‌ گاهی انسان باید یادش باشد، توقعش کم می‌شود. زندگی ساده‌ی دیگران را ببیند، توقعش کم می‌شود. نگاهی به گذشته‌ها، نگاهی به سابقه‌ی خودمان...
بحثمان چیست؟ ‌بحثمان این است که چه کنیم که جلوی توقع را بگیریم. موضوع این است. درمان توقعات! یک، دو، سه، چهار تا هشت! به زندگی دیگران خیره نشویم. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

احیای قرآن، از اهداف انقلاب اسلامی ایران

 احیای قرآن، از اهداف انقلاب اسلامی ایران
تاریخ پخش: 22/11/94
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
عزیزانی که پای تلویزیون هستند، بحث زمانی پخش می‌شود که بیست و دوم بهمن است. بیست و دوم بهمن سال نود و چهار. خوب این مسأله‌ی راهپیمایی، خدا آقای فلسفی واعظ درجه‌ی یک کشور را رحمت کند. حدوداً پنجاه سال واعظ درجه‌ی یک بود. آخر گاهی وقت‌ها آدم یک بار درجه‌ی یک می‌شود و تمام می‌شود. مثل فوتبالیست‌ها که یک ده سالی قهرمان هستند، بعد یک تازه نفسی می‌آید، این از گردونه خارج می‌شود. ولی ایشان پنجاه سال درجه‌ی یک بودند. پنجاه سال واعظ درجه‌ی یک بودن، خیلی مهم است. ما خدمت ایشان بودیم، یک وقتی در یک جلسه‌ای راجع به راهپیمایی من یک آیه‌ای گفتم، ایشان یک لحظه تأمل کردند. گفت: احسنت. من را مورد تفقد قرار دادند. خوب ایشان پدر ما محسوب می‌شدند، پدربزرگ ما محسوب می‌شدند. قرآن می‌گوید: ‌هر حرکتی که دشمن عصبانی شود، عمل صالح است. فارسی‌اش این است. هر کاری کنی که دشمن عصبانی شود. موشک ساختی، اگر اسراییل عصبانی شد، معلوم می‌شود که موشک‌سازی عمل صالح است. روز قدس، راهپیمایی راه انداختی؟ اگر اسراییل ناراحت می‌شود، معلوم می‌شود که راهپیمایی روز قدس عمل صالح است. این هم که قرآن مرتب می‌گوید: «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» عمل صالح چیست؟ عمل صالح چند موردش این است. یا در نماز می‌گوییم: «السلام علینا و على عباد الله الصالحین» سلام بر بندگان صالح. بندگان صالح چه کسانی هستند.
1- راهپیمایی 22 بهمن، یکی از اعمال صالح دینی
در سوره‌ی توبه می‌فرماید: این‌هایی که در جبهه هستند. «لَا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ» (توبه/120) تشنگی، گرسنگی، دردسری که در جبهه می‌بینید، همه‌اش عمل صالح است. بعد می‌گوید: «وَلَا یَطَئُونَ مَوْطِئًا»، «وطأ» یعنی قدم زد. «یَطَأُ» یعنی قدم می‌زند. «وَلَا یَطَئُونَ مَوْطِئًا» یعنی حرکت دسته جمعی، یعنی همان راهپیمایی که «یَغِیظُ الْکُفَّارَ» اگر حرکتی انجام دادید که «یَغِیظُ الْکُفَّارَ» آمریکا بسوزد. بگوید: عجب! سی و پنج سال از انقلاب رفته است، باز راهپیمایی شلوغ است. اگر حرکتی کردید که کفار «یَغِیظُ» شدند. غیظ غیر از غضب است. ببینید، غضب داریم مثلاً می‌گویند: فلانی غضب کرده است. غیظ هم داریم، مثلاً می‌گوییم: فلانی غیظش گرفته است. غضب به معنای عصبانیت است، ولی غیظ یعنی سر رفته است. «وَغَضِبَ اللَّـهُ» (نساء/93) در قرآن داریم، یعنی خدا غضب کرده است. اما «غَاظَ اللَّـهُ» که خدا غیظ کرده است. چون در غیظ باید سر برود. یعنی دیگر نتواند برگردد. یعنی منفجر بشود. می‌گوید: یک کاری بکنید که... نمی‌گوید: «غَضَب الْکُفَّارَ»، «یَغِیظُ الْکُفَّارَ» یعنی کفار بدخواهان شما، بسوزند. اگر کاری کردید که کفار به غیظ درآمدند، «کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ» عمل صالح برایتان می‌نویسند. بعضی از افراد ممکن است مثلاً خیال کنند که نماز شب ثواب دارد، راهپیمایی ثواب ندارد. بعضی فکر می‌کنند صدقه دادن ثواب دارد، ولی... چیزی جای چیز دیگر را نمی‌گیرد. در نماز هم همینطور است. می‌گویند: فلانی البته نمازش خیلی خوب نیست، ولی به فقرا انصافاً کمک می‌کند. مثل این است که بگوییم: ایشان لباس ندارد، پیراهن و شلوار ندارد، ولی هر روز کرواتش را اتو می‌کند. حالا اگر یک آدمی لختی که هر روز کرواتش را اتو کند،‌ خوب این خل است. لباس اصلی را ندارد، کروات اتو می‌کند. نماز نمی‌خواند به فقرا کمک می‌کند. عزاداری می‌کند، قمه می‌زند، ولی در عوض پایش را نمازجمعه نمی‌گذارد. ولی قمه می‌زند. این‌هایی که یک گوشه‌ی دین را می‌گیرند، به باقی گوشه‌های دین عمل نمی‌کنند، مثلشان، مثل راننده‌ای است که یک لاستیک را باد می‌کنند، سه تا لاستیک دیگرشان پنچر است. با این لاستیک‌های پنچر به جایی نمی‌رسیم. باید همه‌ی کارها درست باشد. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید